دل نوشته های یک مرد تنها
دل نوشته های یک مرد تنها

دل نوشته های یک مرد تنها

فرمیسک (اشک)

رفتن تو

باز منم تنها وکوله باری از حسرت

باز دلم رسوا و در حس و حال غفلت 

رفتن تو

کوله باری از حرس برام بجا گذاشت 

رفتن تو 

درد داشت، زجر داشت، مرگ داشت 

رفتن تو 

آغازیست برای مردن من 

رفتن تو پایانیست برای خندیدن من

رفتن تو، رفتن تو، رفتن تو 

روزی که تو میری من میرم،من میمیرم 

و با نبودت در مرگ خودم هر لحظه مرگ نه! درد میگیرم 

تنهام نذار 

که تنهایی تنها دردیست که تنهام نمیذاره 

تنهام نذار 

نرو که رفتنت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد