دل نوشته های یک مرد تنها
دل نوشته های یک مرد تنها

دل نوشته های یک مرد تنها

فرمیسک (اشک)

وقت رفتن

قرار بود تا روزی که باشی و باشین و باشند بنویسم از زخم های دل داغ دیده م 

اما 

حالا دیگه همممممه تنهام گذاشتند 

همه آدمای گذشته م  

همه خاطره هام 

حتی خود خود تو 

تویی که.. 

سیگارت بودم ترک کردنی نبودم اما فهمیدم که تموم شدنیم 

می نویسم آخرین حرفای دلم رو براتون و بعد در سکوت  خواهم خوابید 

**باشد که با مرگ دیگر چشمانم را باز نکنم در هیچ دنیای دیگر** 

*****مرگی مطلق***** 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد