باز مثل قدیم حبس در اتاقم
باز آهنگهای فروغی
نمیدونم چی بنویسم
نمیتونم چیزی بنویسم
حال و احوال دلم نوشتنی نیست
حتی دیدنی هم نیست
فقط خودم میدونم چه مرگمه
اما دوایی برای دردم نیست
گریه هم دیگه آرومم نمیکنه
کارم شده نیشخند زدن به زمین و زمان
دلتنگم
اما کجاست دوای این دلتنگیم
تنهام
اما کجاست دوای این تنهایی
غمگینم
و
تا ابد غمگین می مونم
سلام خوشحال میشم سر بزنید و نظر بدید.
پیشاپیش سال جدید مبارک .
غمگین نباشید خدا بزرگه غمها بریزید دور چو آبی که از رودی جاری میشه.
خدایـــــــــــــا ...!
اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم ...
تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری ...
با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،
همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن.....