از سکوت بیزارم
انگار که گویی در گوشم فریاد میزنند
هیچی نمیشنوم
اما انگار که دارم کر می شوم
از سکوت بیزارم
چون از تنهایی بعد از سکوتی که سالها میماند میترسم
از سکوت بیزارم
چون احساس تنفر آدها را میشنوم
میشنوم که چگونه در دل با سکوتشان دارند نابودم می کنند
احسنت عالی بود